مشاور برای درمان افسردگی-مشاور برای افسردگی
مشاور برای درمان افسردگی-مشاور برای افسردگی
افسردگي يكي از انواع اختلالات رواني است كه طي آن فعاليت هاي فرد كاهش پيدا ميكند و در واقع او انگيزه اي براي انجام دادن بسياري از كارها نخواهد داشت.
فرد افسرده انرژي و مهارت هاي زندگيش كاهش پيدا ميكند. گاهي پرخاشگر و گاهي نا اميد ميشوند و احساس گناه در آنها بسيار قوي است.
علاوه بر اينكه خود بيمار از اهدافش در زندگي باز ميماند و باعث كاهش فعاليت هاي اجتماعي و توليدي ميشود، اين امر ضربه بزرگي به اقتصاد جامعه نيز وارد ميكند.
بايد توجه داشت كه اين اختلال در نشانگان ظاهر ميشود و فقط با يك نشانه نميتوان به افسردگي پي برد.
مشاور برای درمان افسردگی-مشاور برای افسردگی
گاهي در موقعيت هايي قرار ميگيريم كه فشارهاي فرواني به ما وارد ميشود و براي غلبه بر آنها هيچكاري از دستمان بر نمي آيد و ناگزير حالت درماندگي پيدا ميكنيم و در نتيجه گرفتار افسردگي ميشويم.
در سال ١٩٧٤ بعضي از روانشناسان اعلام كردند كه ريشه افسردگي درماندگي است.يعني ما وقتي در برابر مشكلي هر تلاشي ميكنيم به نتيجه نميرسيم و نتيجه پيوسته همان است كه بود . بنابراين احساس افسردگي و درماندگي ميكنيم . شناختي كه بين تلاش وهدف نتيجه اي وجود ندارد. مثال شخص بيكاري كه بارها و بارها به اداره ها و شركت ها مراجعه ميكند اما نتيجه همان است كه بود يعني بيكار است. و اگر شركتي هم پيدا شود تا به او كار بدهد ديگر باور نميكند چون نا اميدي و درماندگي در او ريشه كرده است.
فردي در رويارويي با حادثه كوچكي افسرده ميشود در حالي كه براي فرد ديگر حوادث ناگوار زيادي اتفاق مي افتد ولي افسرده نميشود.
جواني كه زندگي خوبي دارد بخاطر رد شدن در كنكور دانشگاه اقدام به خودكشي ميكند در حالي كه جوان ديگري كه از لحاظ معيشتي وضع مناسبي ندارد و بارها هم در كنكور دانشگاه رد شده است ، روحيه سالم و مقاومي دارد.
فردي كه با همسرش اختلاف دارد يا طلاق گرفته است اقدام به خودكشي ميكند در حالي كه زن ديگري كه چندبار طلاق گرفته و در زندگي مشكلات زيادي دارد از روحيه خوبي برخوردار است.
مشاور برای درمان افسردگی-مشاور برای افسردگی
خلاصه دانشمندان طي تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند كه اين تفسير و برداشت ما از ناگوار ترين حوادث است كه مارا افسرده يا غير افسرده ميكند.
حوادث و فشارهاي رواني به خودي خود نميتواند مارا افسرده كند ، اينكه ما چه برداشتي از حوادث داريم ، اهميت بسياري دارد.
از آن پس روانشناسان روي برداشت و تفسير افراد از وقايع و موقعيت ها كار كردند و به مثلث افسردگي رسيدند.
بر اساس اين ديدگاه ( مثلث افسردگي) ، اگر فردي در مثلثي گير كند كه يك راس آن دروني سازي و راس دوم آن كلي كردن و تعميم دادن و راس سوم آن هميشگي است ، بدون شك به افسردگي مبتلا ميشوند.